آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: سه‌شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴

    سرما خوردن به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    فعل لازم
    فونتیک فارسی / sarmaa khordan /

    to catch (a) cold, to get influenza

    to catchcold

    to get influenza

    دچار سرماخوردگی شدن

    او همیشه در زمستان به‌راحتی سرما می‌خورد.

    She always catches cold easily during the winter months.

    کودک سرما خورده است و تب دارد.

    The child has gotten a cold and is running a fever.

    فعل لازم
    فونتیک فارسی / sarmaa khordan /

    to be exposed to cold weather or wind, to be cold

    to be exposed to cold weather or wind

    to be cold

    در معرض سرما قرار گرفتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    آن‌قدر سرما خوردم که دست‌هایم بی‌حس شد.

    I got so cold that my hands got numb.

    مواظب باش نگذاری سوپ سرما بخورد.

    Be careful not to let the soup get cold.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد سرما خوردن

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    زکام شدن چایمان کردن

    سوال‌های رایج سرما خوردن

    سرما خوردن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «سرما خوردن» در انگلیسی catch a cold یا به‌صورت اسم common cold ترجمه می‌شود.

    سرما خوردن یک بیماری ویروسی شایع و معمولاً خفیف است که دستگاه تنفس فوقانی (به‌ویژه بینی و گلو) را درگیر می‌کند. این بیماری توسط ویروس‌هایی مانند راینوویروس‌ها ایجاد می‌شود و از طریق قطرات ریز تنفسی، تماس با سطوح آلوده، یا تماس مستقیم با افراد بیمار منتقل می‌گردد.

    علائم رایج سرما خوردگی شامل آبریزش بینی، عطسه، گلودرد، سرفه، گرفتگی بینی، و گاهی تب خفیف است. معمولاً این علائم ظرف ۷ تا ۱۰ روز بهبود پیدا می‌کنند، اما در برخی افراد ممکن است طولانی‌تر شود. برخلاف آنفولانزا، سرما خوردگی معمولاً علائم شدید یا خطرناکی ندارد، ولی در افراد با سیستم ایمنی ضعیف می‌تواند عوارضی به همراه داشته باشد.

    برای پیشگیری از سرما خوردن، رعایت بهداشت فردی مانند شستن مرتب دست‌ها، پرهیز از تماس نزدیک با افراد بیمار، و تقویت سیستم ایمنی بدن از طریق تغذیه مناسب و خواب کافی بسیار مؤثر است. در درمان آن نیز بیشتر تمرکز بر کاهش علائم و استراحت کافی است، زیرا درمان خاصی برای نابودی ویروس عامل سرما خوردگی وجود ندارد.

    ارجاع به لغت سرما خوردن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «سرما خوردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرما خوردن

    لغات نزدیک سرما خوردن

    • - سرما جراحی
    • - سرما خشکه
    • - سرما خوردن
    • - سرما دورکن
    • - سرما زده شدن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.