تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- او همیشه در زمستان بهراحتی سرما میخورد.
- کودک سرما خورده است و تب دارد.
- آنقدر سرما خوردم که دستهایم بیحس شد.
- مواظب باش نگذاری سوپ سرما بخورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سرما خوردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرما خوردن