to catch (a) cold, to get influenza
او همیشه در زمستان بهراحتی سرما میخورد.
She always catches cold easily during the winter months.
کودک سرما خورده است و تب دارد.
The child has gotten a cold and is running a fever.
to be exposed to cold weather or wind, to be cold
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنقدر سرما خوردم که دستهایم بیحس شد.
I got so cold that my hands got numb.
مواظب باش نگذاری سوپ سرما بخورد.
Be careful not to let the soup get cold.
کلمهی «سرما خوردن» در انگلیسی catch a cold یا بهصورت اسم common cold ترجمه میشود.
سرما خوردن یک بیماری ویروسی شایع و معمولاً خفیف است که دستگاه تنفس فوقانی (بهویژه بینی و گلو) را درگیر میکند. این بیماری توسط ویروسهایی مانند راینوویروسها ایجاد میشود و از طریق قطرات ریز تنفسی، تماس با سطوح آلوده، یا تماس مستقیم با افراد بیمار منتقل میگردد.
علائم رایج سرما خوردگی شامل آبریزش بینی، عطسه، گلودرد، سرفه، گرفتگی بینی، و گاهی تب خفیف است. معمولاً این علائم ظرف ۷ تا ۱۰ روز بهبود پیدا میکنند، اما در برخی افراد ممکن است طولانیتر شود. برخلاف آنفولانزا، سرما خوردگی معمولاً علائم شدید یا خطرناکی ندارد، ولی در افراد با سیستم ایمنی ضعیف میتواند عوارضی به همراه داشته باشد.
برای پیشگیری از سرما خوردن، رعایت بهداشت فردی مانند شستن مرتب دستها، پرهیز از تماس نزدیک با افراد بیمار، و تقویت سیستم ایمنی بدن از طریق تغذیه مناسب و خواب کافی بسیار مؤثر است. در درمان آن نیز بیشتر تمرکز بر کاهش علائم و استراحت کافی است، زیرا درمان خاصی برای نابودی ویروس عامل سرما خوردگی وجود ندارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سرما خوردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرما خوردن