آخرین به‌روزرسانی:

سره به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / sare /

pure, plain, unadulterated, refined, sterling, analloyed

ناب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

فارسی سره

pure Persian

آب سره از چشمه‌ی کوهی

the pure water from the mountain spring

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سره

  1. مترادف:
    بی‌آلایش بی‌آمیغ بی‌غش پاک خالص ناب نیامیخته
    متضاد:
    ناسره

ارجاع به لغت سره

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سره

لغات نزدیک سره

پیشنهاد بهبود معانی