آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۴ آبان ۱۴۰۴

    سرکوبگر به انگلیسی

    معنی

    neanderthal, heavy-handed, repressive, suppressor, suppressive

    neanderthal

    heavy-handed

    repressive

    suppressor

    suppressive

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج سرکوبگر

    سرکوبگر به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «سرکوبگر» در زبان انگلیسی به oppressive یا repressive ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی سرکوبگر در اصل از ترکیب «سرکوب» و پسوند «-گر» ساخته شده است و به معنای کسی یا چیزی است که آزادی، احساسات، یا رفتار دیگران را با فشار و اجبار محدود می‌کند. در زبان انگلیسی، واژه‌ی oppressive بیشتر برای توصیف شرایط، نظام‌ها یا رفتارهایی به کار می‌رود که بر انسان فشار روحی یا روانی وارد می‌کنند، در حالی‌که repressive اغلب به عمل یا سیاستی اشاره دارد که مانع بروز احساسات، اندیشه‌ها یا کنش‌های طبیعی می‌شود. هر دو واژه با مفهوم محدودیت، کنترل و فقدان آزادی ارتباط دارند.

    در روان‌شناسی، اصطلاح «سرکوبگر» می‌تواند به فرد یا سازوکاری ذهنی اشاره داشته باشد که احساسات یا افکار ناخوشایند را به ناخودآگاه می‌راند. این نوع سرکوب، گاه به عنوان سازوکار دفاعی عمل می‌کند و به انسان اجازه می‌دهد با شرایط دشوار کنار بیاید، اما در درازمدت ممکن است موجب بروز اضطراب، افسردگی یا تنش درونی شود. بنابراین، سرکوبگر نه تنها در سطح بیرونی جامعه، بلکه در درون ذهن انسان نیز می‌تواند وجود داشته باشد؛ به‌گونه‌ای که فرد خود عامل محدودیت احساسات و اندیشه‌های خویش می‌شود.

    در عرصه‌ی فرهنگی، رفتار یا ساختار سرکوبگر اغلب با نبودِ آزادیِ بیان و اندیشه گره خورده است. در چنین محیطی، خلاقیت و ابراز فردی کاهش می‌یابد و انسان‌ها برای تطبیق با قواعد حاکم، از بیان احساسات یا باورهای خود پرهیز می‌کنند. این نوع سرکوب ممکن است به شکل‌های ظریف‌تری نیز بروز کند؛ مانند فشارهای اجتماعی برای همرنگی با جمع یا پیروی از ارزش‌های رایج. در نتیجه، مفهوم سرکوبگر می‌تواند نه فقط به قدرت بیرونی، بلکه به الگوهای فرهنگی و ذهنی اشاره داشته باشد که انسان را در قالبی ثابت و بسته نگاه می‌دارند.

    در ادبیات و هنر، تصویر سرکوبگر معمولاً با تضاد میان آزادی و محدودیت همراه است. نویسندگان و هنرمندان از شخصیت‌ها یا فضاهای سرکوبگر برای نشان دادن تأثیر فشار و اجبار بر روح انسان استفاده می‌کنند. برای مثال، در بسیاری از آثار داستانی، قهرمان در برابر نیرویی قرار می‌گیرد که تلاش می‌کند او را از بیان حقیقت یا جست‌وجوی خویشتن بازدارد. این نبرد میان آزادی و سرکوب، یکی از کهن‌ترین درون‌مایه‌های ادبی و نمایشی در تاریخ بشر است.

    از منظر اخلاقی و اجتماعی، واژه‌ی سرکوبگر حامل بار ارزشی منفی است. زیرا در ذات خود به نفی رشد، خلاقیت و کرامت انسانی اشاره دارد. هرجا که امکان انتخاب، بیان و اندیشیدن محدود شود، اثری از نوعی سرکوب وجود دارد؛ خواه در سطح فردی باشد یا در مقیاس گسترده‌تر. سرکوبگر را می‌توان نیرویی دانست که در برابر جریان طبیعی زندگی، احساس و تفکر قرار می‌گیرد — نیرویی که سکوت و انفعال را جایگزین بیان و پویایی می‌کند، و مانع شکوفایی انسان در تمام ابعاد وجودی‌اش می‌شود.

    ارجاع به لغت سرکوبگر

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «سرکوبگر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرکوبگر

    لغات نزدیک سرکوبگر

    • - سرکوب ناپذیر
    • - سرکوب نکردنی
    • - سرکوبگر
    • - سرکوبگری
    • - سرکوبی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.