فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سرگرم‌کننده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • مشغول‌کننده
  • فونتیک فارسی

    sargarmkonande
  • صفت
    amusing, entertaining, diverting, absorbing, engaging, engrossing, rich
    • - کتابی که دیشب خواندم، خیلی سرگرم‌کننده بود.

    • - The book I read last night was highly entertaining.
    • - لطیفه‌های کمدین شوخ‌طبعانه و سرگرم‌کننده بود.

    • - The comedian's jokes were witty and diverting.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت سرگرم‌کننده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرگرم‌کننده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرگرم‌کننده

لغات نزدیک سرگرم‌کننده

پیشنهاد بهبود معانی