framework (of a building under construction), building the shell of a building, building shell
framework
building the shell of a building
building shell
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سفتکاری طبق برنامه انجام شده بود.
The building shell was completed on schedule.
سفتکاری از بتون تقویتشده ساخته شده بود.
The building shell was made of reinforced concrete.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سفتکاری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سفتکاری