آخرین به‌روزرسانی:

سفیدچشم به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پررو، گستاخ

فونتیک فارسی

sefidcheshm
صفت

impudent, brazen, cheeky, impertinent, insolent

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

کودک سفیدچشم پس‌از شکستن گلدان از عذرخواهی کردن خودداری کرد.

The impudent child refused to apologize after breaking the vase.

دزد سفیدچشم ماشین را درست جلوی ایستگاه پلیس دزدید.

The brazen thief stole the car right in front of the police station.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت سفیدچشم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سفیدچشم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سفیدچشم

لغات نزدیک سفیدچشم

پیشنهاد بهبود معانی