با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

سم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

زهر

فونتیک فارسی

sam
اسم
poison, toxin bane, venom

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- (در جانوران سم‌دار) دارای سم شکاف‌دار

- having cloven hooves

- سم اسبان خاک مزرعه را به هم کوفته و سخت کرده بود.

- Horse hooves had compacted and hardened the farm's soil.
قسمت انتهایی دست یا پای چهارپایان

فونتیک فارسی

som
اسم
hoof, unguis

- سم را بی‌اثر کردن

- to counteract a poison

- مقدار مهلکی سم

- a lethal dose of poison
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سم

ارجاع به لغت سم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سم

لغات نزدیک سم

پیشنهاد بهبود معانی