stroke, stoppage, apoplexy, standstill, ictus
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سکته کرد و مرد.
He had a stroke and died.
بعد از سکته در سمت چپش احساس ضعف میکرد.
He experienced weakness in his left side after the stroke.
سکتهی خفیف
minor stroke
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سکته» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سکته