used to drudgery, tough, diehard
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
طرفداران سگجان با وجود هوای بسیار سرد به تشویق تیم فوتبال مورد علاقهی خود ادامه دادند.
Despite the freezing weather, the diehard fans continued to cheer on their favorite football team.
دوندهی سگجان ماراتون مسابقه را به پایان رساند.
The diehard marathon runner completed the race.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سگجان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سگجان