فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

شاکی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دادخواه، عارض

فونتیک فارسی

shaaki
اسم

حقوق complainant, suer, plaintiff, complainer, malcontent, beefer, prosecutor, claimant, sorehead, bellyacher

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

علی‌رغم نبود شواهد، قاضی مغرضانه به نفع شاکی رأی داد.

The judge ruled partially in the plaintiff's favor, despite the lack of evidence.

هویت شاکی برای محافظت از او محرمانه مانده بود.

The complainant's identity was kept confidential to protect them.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شاکی

  1. مترادف:
    شکایتمند عارض گلایه‌مند گله‌مند متظلم معترض

ارجاع به لغت شاکی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شاکی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شاکی

لغات نزدیک شاکی

پیشنهاد بهبود معانی