compassionate, kind, tender, lenient, clement, friendly, kindly
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
رفیق شفیق
intimate friend
پدرم مرد بسیار شفیقی بود.
My father was a deeply compassionate man.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شفیق» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شفیق