آخرین به‌روزرسانی:

شفیق به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مهربان

فونتیک فارسی

shafigh
صفت

compassionate, kind, tender, lenient, clement, friendly, kindly

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

رفیق شفیق

intimate friend

پدرم مرد بسیار شفیقی بود.

My father was a deeply compassionate man.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شفیق

  1. مترادف:
    بامحبت حمیم دلسوز مهربان نرمخو
    متضاد:
    قسی نامهربان

ارجاع به لغت شفیق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شفیق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شفیق

لغات نزدیک شفیق

پیشنهاد بهبود معانی