فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

شهادت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • گواهی
  • فونتیک فارسی

    shahaadat
  • اسم
    testament, testimony, witness, attestation, evident, deposition
    • - بدون شهادت او کارمان خراب است.

    • - Absent her testimony, we are finished.
    • - راستش را به شما گفتم و هما می‌تواند شهادت بدهد (هما شاهد است).

    • - I told you the truth and Homa can bear witness.
  • شهید شدن
  • فونتیک فارسی

    shahaadat
  • اسم
    martyrdom
    • - امسال نوروز با یک روز شهادت مصادف شده است.

    • - This year Nowruz coincides with a day of martyrdom.
    • - او به دست کفار به شهادت رسید.

    • - He suffered martyrdom at the hands of infidels.
  • حقوق evidence
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد شهادت

ارجاع به لغت شهادت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شهادت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شهادت

پیشنهاد بهبود معانی