bravery, courage, backbone, nerve, pluckiness, mettle, spunk, heart, daring, guts, pluck, spirit, gutsiness
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او شهامت این را نداشت که دروغ رئیسش را به او گوشزد کند.
He did not have the guts to remind his boss that he had lied.
شهامت کلید غلبه بر ترسهایتان است.
Bravery is the key to conquering your fears.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شهامت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شهامت