splitting, tearing, analyzer, ripper, splitting
splitting
tearing
analyzer
ripper
splitting
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او از ابزار شکافنده برای جدا کردن قطعات استفاده کرد.
He used a splitting tool to separate the pieces.
شکافنده در صندلی چرمی ارزش آن را کاهش داد.
The tearing in the leather seat reduced its value.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شکافنده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شکافنده