آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: جمعه ۱۶ خرداد ۱۴۰۴

    شکم به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / shekam /

    کالبدشناسی belly, paunch, abdomen, visceral cavity, maw, venter, midriff, gut

    belly

    paunch

    abdomen

    visceral cavity

    maw

    venter

    midriff

    gut

    قسمتی از بدن میان سینه و لگن خاصره

    گربه‌ی زخمی بر روی شکم می‌خزید.

    The wounded cat was creeping on its belly.

    مشت زد توی شکمم.

    He punched me in the belly.

    اسم
    فونتیک فارسی / shekam /

    عامیانه stomach, digestive system, bowels, tummy

    stomach

    digestive system

    bowels

    tummy

    دستگاه گوارش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    غذا در شکم گواریده می‌شود.

    Food is digested in the digestive system.

    سه روز است که شکمش کار نکرده است.

    He hasn't had a bowel movement in three days.

    اسم
    فونتیک فارسی / shekam /

    belly, bulge, protrusion, potbelly, swelling, convexity

    belly

    bulge

    protrusion

    potbelly

    swelling

    convexity

    بخش برآمده‌ی چیزی

    قطر شکم بشکه

    the diameter of the barrel's belly

    شکم دادن

    to belly, to sag, to camber

    اسم
    فونتیک فارسی / shekam /

    عامیانه childbirth, giving birth (to), birthing

    childbirth

    giving birth

    birthing

    نوبت زایمان

    پری دو شکم زاییده است.

    Pari has given birth twice.

    شکم طبیعی

    natural childbirth

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد شکم

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    بطن
    متضاد:
    ظهر

    سوال‌های رایج شکم

    شکم به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «شکم» در زبان انگلیسی به stomach ترجمه می‌شود. البته در مواردی که منظور از شکم، ناحیه‌ی بیرونی یا ظاهری بدن باشد (مثلاً شکم بزرگ یا صاف)، ممکن است از واژه‌ی belly یا abdomen نیز استفاده شود؛ اما در حالت کلی و رایج، stomach ترجمه‌ی مناسبی است.

    شکم یکی از مهم‌ترین بخش‌های بدن انسان است که در ناحیه‌ی میانی بدن، میان قفسه‌ی سینه و لگن قرار دارد. در درون شکم، اندام‌های حیاتی بسیاری مانند معده، روده‌ها، کبد، کلیه‌ها، طحال و پانکراس قرار دارند. این ناحیه به‌عنوان مرکز فرآیند گوارش و جذب مواد غذایی، نقش کلیدی در سلامت عمومی بدن ایفا می‌کند. هرگونه اختلال در عملکرد اندام‌های شکمی، می‌تواند باعث بروز علائمی مانند درد، نفخ، سوءهاضمه یا حتی بیماری‌های خطرناک‌تری شود.

    از منظر پزشکی و فیزیولوژیک، شکم نه‌تنها محل ذخیره و هضم غذاست، بلکه شامل عضلاتی است که به بدن در حفظ تعادل، ایستادن، خم شدن و حرکت کردن کمک می‌کنند. ماهیچه‌های شکمی، به‌ویژه در ناحیه‌ی جلویی شکم (عضلات راست شکمی)، نقش مهمی در نگه‌داری اندام‌ها، فشار شکمی و حتی تنفس دارند. به همین دلیل، در تمرینات ورزشی، تقویت عضلات شکمی یکی از اهداف مهم برای رسیدن به تناسب‌اندام و سلامت عمومی است.

    شکم در فرهنگ و زبان عامیانه، مفاهیم فراتر از جسم و فیزیولوژی هم دارد. مثلاً در زبان فارسی وقتی می‌گوییم "شکم‌پرست"، منظورمان کسی است که به خوراکی و لذت‌های جسمی بیش از حد اهمیت می‌دهد. یا در عباراتی مثل "دل و شکم"، شکم نماد غرایز اولیه و نیازهای اساسی انسان معرفی می‌شود. همچنین، در طراحی لباس یا زیبایی‌اندام، ظاهر شکم یکی از معیارهای مهم برای افراد محسوب می‌شود.

    شکم نه‌فقط اندامی حیاتی، بلکه بخش مهمی از هویت جسمی، فرهنگی و حتی احساسی انسان‌ها به‌شمار می‌آید.

    ارجاع به لغت شکم

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «شکم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شکم

    لغات نزدیک شکم

    • - شکلک درآوردن
    • - شکلی
    • - شکم
    • - شکم از عزا درآوردن
    • - شکم‌باره
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.