آخرین به‌روزرسانی:

شیرینی خوری به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ظرف شیرینی

فونتیک فارسی

shirinikhori
اسم

sweet dish, cookie plate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

شیرینی‌خوری عتیقه‌ای که از مادربزرگم به من رسیده، یکی از وسایل محبوبم است.

The antique cookie plate passed down from my grandmother is one of my most cherished possessions.

بچه‌ها با اشتیاق دور شیرینی‌خوری جمع شدند.

The children eagerly gathered around the cookie plate.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت شیرینی خوری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شیرینی خوری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شیرینی خوری

لغات نزدیک شیرینی خوری

پیشنهاد بهبود معانی