آخرین به‌روزرسانی:

شیرین‌کاری به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / shirinkaari /

trick, bravura, exploit, feat, stunt, achievement, stroke of policy, masterpiece, grace, figure, pyrotechnics, distinguished act, hat trick, masterstroke, work of art, panache, party piece, tour de force

عملی با مهارت و جالب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

شیرین‌کاری رقصندگان یک انرژی پویا به کل کار اضافه کرد.

The bravura of the dancers added a dynamic energy to the entire production.

اجرای او پر از شیرین‌کاری بود و تماشاگران را از ابتدا تا انتها مجذوب خود کرد.

Her performance was filled with trick, captivating the audience from start to finish.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت شیرین‌کاری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شیرین‌کاری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شیرین‌کاری

لغات نزدیک شیرین‌کاری

پیشنهاد بهبود معانی