فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

صدا به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

آوا، صوت

فونتیک فارسی

sedaa
اسم

sound, voice, noise, call, blast, tone, blare, report

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

ماده‌ای که صدا را جذب می‌کند.

A material that absorbs sound.

صدا محو شد.

The sound faded away.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد صدا

  1. مترادف:
    آوا آواز بانگ شرفه صلا صوت ندا

ارجاع به لغت صدا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «صدا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صدا

لغات نزدیک صدا

پیشنهاد بهبود معانی