voice, sound, call
آواز دهل، صدای طبل
the sound of a drum
آواز چهچههی پرندگان را میشنیدم.
I could hear the sound of birds chirping.
song, melody, singing, tune, chanson, note
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آن آواز را قبلاً شنیده بودم.
I had heard that song before.
آواز او شنوندگان را شیفته کرد.
Her singing bewitched the audience.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آواز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آواز