آخرین به‌روزرسانی:

طول کشیدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

زمان زیاد گرفتن

فونتیک فارسی

tool keshidan
فعل لازم

to last, to take time, to drag (on), to take long, to linger, to continue

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

شب‌ها زیاد طول نمی‌کشد تا خوابم ببرد.

It doesn't usually take long for me to fall asleep at night.

مهمانی زیاد طول نکشید چون همه زود رفتند.

The party didn't last long because everyone left early.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد طول کشیدن

  1. مترادف:
    طولانی‌شدن به طول انجامیدن
  1. مترادف:
    ادامه یافتن تداوم‌یافتن

ارجاع به لغت طول کشیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «طول کشیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/طول کشیدن

لغات نزدیک طول کشیدن

پیشنهاد بهبود معانی