sullenly, sulkily, morosely, gloomily, sluggishly
sullenly
sulkily
morosely
gloomily
sluggishly
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنها وقتی ایدهشان رد شد، عبوسانه از اتاق خارج شدند.
They sulkily left the room when their idea was rejected.
عبوسانه از پنجره به بیرون خیره شد و در افکارش غرق شد.
She sullenly stared out the window, lost in her thoughts.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عبوسانه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عبوسانه