عجیب و غریب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

غیرعادی

فونتیک فارسی

ajibo gharib
صفت
exotic, queer, singular, eccentric, erratic, outlandish, curious, quirky, eerie, freak, quizzical, weird, bizarre, grotesque, peculiar, surreal, freakish, fantastic, cranky, unaccountable, strange, uncanny, screwy, offbeat, crackpot, odd, screwball, funky, unearthly, far out, creepy, fancy, dotty, fanciful, kooky, fey, kinky

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- رفتار عجیب و غریب او پس از مرگ پسرش کاملاً قابل‌توجیه است.

- His strange behavior after his son's death is completely accountable.

- ظاهر عجیب و غریب بومیان بچه را ترساند.

- The bizarre appearance of the natives frightened the child.
عامیانه funny, unearthly, way-out, funky, screwy
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت عجیب و غریب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عجیب و غریب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/عجیب و غریب

لغات نزدیک عجیب و غریب

پیشنهاد بهبود معانی