شکل نوشتاری دیگر این لغت: عشقبازی
love affair, lovemaking, wooing, romance, court, courting, courtship, making out, petting, necking
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
قسمت مورد علاقهی او از شب، عشقبازیای بود که پساز شام انجام شد.
Her favorite part of the evening was the lovemaking that followed the dinner.
عشقبازی آنها فراری پرشور از واقعیت بود.
Their love affair was a passionate escape from reality.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عشقبازی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عشقبازی