to keep aloof, to distance, to keep (one's) distance, to space (apart), to detach
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
جان بعد از مشاجره تصمیم گرفت مدتی از دوستانش فاصله بگیرد.
After the argument, John decided to keep aloof from his friends for a while.
سارا ترجیح داد از جمعیت فاصله بگیرد و از دور نظارهگر باشد.
Sarah preferred to keep aloof from the crowd and observe from a distance.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فاصله گرفتن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فاصله گرفتن