فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

فراموش کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

از یاد بردن

فونتیک فارسی

faraamoosh kardan
فعل متعدی

to forget, to escape, to overlook, to neglect, to disremember, to disregard, to unlearn, to cease to remember, to efface or erase from memory, to draw a blank

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

ساحل مکان مناسبی برای آرام شدن و فراموش کردن تمام استرس‌های زندگی است.

The beach is the perfect place to unwind and forget about all of life's stresses.

او سعی کرد این حادثه‌ی دردناک از گذشته‌ی خود را فراموش کند.

She tried to disremember the painful incident from her past.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فراموش کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فراموش کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فراموش کردن

لغات نزدیک فراموش کردن

پیشنهاد بهبود معانی