فروشندگی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

شغل فروشنده

فونتیک فارسی

forooshandegi
اسم
salesmanship, selling, dealership, vending

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- او مهارت‌های فروشندگی خود را ازطریق سال‌ها تجربه در خرده‌فروشی تقویت کرد.

- She honed her salesmanship skills through years of experience in retail.

- او هنر فروشندگی را از مشاور باتجربه‌اش آموخت.

- She learned the art of dealership from her experienced mentor.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فروشندگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فروشندگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فروشندگی

لغات نزدیک فروشندگی

پیشنهاد بهبود معانی