salesmanship, selling, dealership, vending
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او مهارتهای فروشندگی خود را ازطریق سالها تجربه در خردهفروشی تقویت کرد.
She honed her salesmanship skills through years of experience in retail.
او هنر فروشندگی را از مشاور باتجربهاش آموخت.
She learned the art of dealership from her experienced mentor.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فروشندگی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فروشندگی