store, shop, selling-place, outlet, commissary, salesroom, yard
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
همهی کالاهای این فروشگاه از عوارض گمرکی معاف هستند.
All of this store's commodities are duty-free.
او را دیدم که در فروشگاه پرسه میزد.
I saw him moseying around the store.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فروشگاه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فروشگاه