آخرین به‌روزرسانی:

فسخ به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / faskh /

revocation, abolition, cancellation, annulment, disjunction, nullification, termination, invalidating, withdrawal, annulling, dissolution, rescinding, recission

ابطال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

فسخ قرارداد

the dissolution of a treaty

طلاق، فسخ ازدواج

the dissolution of a marriage

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فسخ

  1. مترادف:
    ابطال الغا باطل حذف زایل لغو نقض

ارجاع به لغت فسخ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فسخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فسخ

لغات نزدیک فسخ

پیشنهاد بهبود معانی