فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

فسخ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • ابطال
  • فونتیک فارسی

    faskh
  • اسم
    revocation, abolition, cancellation, annulment, disjunction, nullification, termination, invalidating, withdrawal, annulling, dissolution, rescinding, recission
    • - فسخ قرارداد

    • - the dissolution of a treaty
    • - طلاق، فسخ ازدواج

    • - the dissolution of a marriage
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد فسخ

ارجاع به لغت فسخ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فسخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فسخ

لغات نزدیک فسخ

پیشنهاد بهبود معانی