آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

فسخ به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / faskh /

revocation, abolition, cancellation, annulment, disjunction, nullification, termination, invalidating, withdrawal, annulling, dissolution, rescinding, recission

revocation

abolition

cancellation

annulment

disjunction

nullification

termination

invalidating

withdrawal

annulling

dissolution

rescinding

recission

ابطال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فسخ قرارداد

the dissolution of a treaty

طلاق، فسخ ازدواج

the dissolution of a marriage

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فسخ

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

سوال‌های رایج فسخ

فسخ به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «فَسخ» در زبان انگلیسی به termination, cancellation, یا annulment ترجمه می‌شود.

این واژه به معنای برهم زدن، لغو کردن یا از اعتبار انداختن یک قرارداد، پیمان یا توافق است. فسخ معمولاً زمانی به کار می‌رود که یکی از طرفین یک قرارداد، به دلایل مشخص و موجه، تصمیم می‌گیرد به تعهدات خود پایان دهد یا توافق را بی‌اثر کند. این مفهوم، از دیرباز در زبان فارسی و متون حقوقی و اداری جایگاه مهمی داشته و همچنان در گفت‌وگوهای رسمی، حقوقی و تجاری به کار می‌رود.

از دیدگاه حقوقی، فسخ عملی ارادی و یک‌طرفه است که به‌موجب آن، یکی از طرفین قرارداد، با اتکا به حقی که از پیش برایش تعیین شده است، قرارداد را منحل می‌کند. این حق ممکن است در خود قرارداد پیش‌بینی شده باشد یا بر اساس قانون ایجاد شود. برای مثال، اگر یکی از طرفین تعهدات خود را نقض کند، طرف دیگر ممکن است حق فسخ قرارداد را داشته باشد. در این حالت، فسخ موجب می‌شود که قرارداد از زمان اعلام، بی‌اعتبار گردد و آثار حقوقی آن متوقف شود.

در زبان عمومی، واژه‌ی «فسخ» کاربردی فراتر از حوزه‌ی حقوق دارد و در زندگی روزمره و روابط انسانی نیز به کار می‌رود. وقتی گفته می‌شود «فلان توافق فسخ شد» یا «قرارداد کار فسخ گردید»، منظور این است که رابطه یا تعهد موجود پایان یافته است. حتی در روابط غیررسمی نیز گاهی از این واژه برای بیان قطع همکاری یا پایان یک وعده استفاده می‌شود، هرچند در گفتار عادی ممکن است به جای آن از عباراتی چون «لغو کردن» یا «بر هم زدن» استفاده شود.

از نظر تاریخی و ادبی، ریشه‌ی واژه‌ی «فسخ» از زبان عربی گرفته شده و به معنای «باز کردن گره، گشودن، از هم گسیختن» است. در این معنا، فسخ تنها به لغو قرارداد محدود نمی‌شود، بلکه مفهومی نمادین نیز دارد — یعنی از بین بردن پیوند یا رابطه‌ای که پیش‌تر برقرار شده بود. به همین دلیل، این واژه در متون قدیمی گاه در معنای استعاری نیز به کار رفته است؛ مانند فسخ دوستی، فسخ عهد یا فسخ نکاح.

«فسخ» نه‌فقط یک عمل حقوقی، بلکه بیانی از اراده و اختیار انسان در مدیریت روابط و تعهدات خویش است. این واژه نشان می‌دهد که هر رابطه یا توافقی، علاوه بر آغاز، نقطه‌ی پایانی نیز دارد و آن پایان می‌تواند آگاهانه و بر اساس منطق و قانون انجام گیرد. فسخ مفهومی است میان «پایان» و «آغاز دوباره» — نشانه‌ای از توانایی انسان برای بازنگری، اصلاح و تصمیم‌گیری در مسیر تعاملات خود.

ارجاع به لغت فسخ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فسخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فسخ

لغات نزدیک فسخ

پیشنهاد بهبود معانی