آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

فسرده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / fesorde /

wilted, lethargic, withered, congealed

wilted

lethargic

withered

congealed

افسرده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

هوای گرم همه را فسرده کرد.

The hot weather made everyone feel lethargic.

نمی‌توانستم روی کارم تمرکز کنم چون احساس می‌کردم فسرده و خسته‌ام.

I couldn't concentrate on my work because I was feeling lethargic and tired.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فسرده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فسرده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فسرده

لغات نزدیک فسرده

پیشنهاد بهبود معانی