to meddle, to poke, to mess, to pry, to interfere, to interlope, to nose, to snoop, to presume, to tamper
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در کار دیگران فضولی نکن.
Don't poke your nose into other people's business.
لطفاً به روند تصمیمگیری من فضولی نکنید.
Please don't interfere with my decision-making process.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فضولی کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فضولی کردن