آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

فضولی کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / fozooli kardan /

to meddle, to poke, to mess, to pry, to interfere, to interlope, to nose, to snoop, to presume, to tamper

to meddle

to poke

to mess

to pry

to interfere

to interlope

to nose

to snoop

to presume

to tamper

کنجکاوی بی‌دلیل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

در کار دیگران فضولی نکن.

Don't poke your nose into other people's business.

لطفاً به روند تصمیم‌گیری من فضولی نکنید.

Please don't interfere with my decision-making process.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فضولی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فضولی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فضولی کردن

لغات نزدیک فضولی کردن

پیشنهاد بهبود معانی