آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

فعال شدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / fa'aal shodan /

to become active or activated, to bestir (oneself), to wake, to stir, to waken

to become active or activated

to bestir

to wake

to stir

to waken

کنشور شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

انتظار می‌رود این آتش‌فشان بعد از سال‌ها خفتگی دوباره فعال شود.

The volcano is expected to become active again after years of dormancy.

تمام سال درس نمی‌خواند و شب امتحان فعال می‌شود.

She doesn't study all year and becomes active the night before the examination.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فعال شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فعال شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فعال شدن

لغات نزدیک فعال شدن

پیشنهاد بهبود معانی