فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

فلاح به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • کشاورز
  • فونتیک فارسی

    fallaah
  • اسم
    قدیمی farmer, fellah, tiller, peasant, cultivator
    • - فلاح گندم می‌کارد.

    • - The farmer grows wheat.
    • - فلاح خوک‌های گم‌شده‌ی خود را پیدا کرد.

    • - The farmer found his errant pigs.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد فلاح

ارجاع به لغت فلاح

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فلاح» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فلاح

لغات نزدیک فلاح

پیشنهاد بهبود معانی