۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

قاق به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ghaagh /

میوه dry, lank, crisp, toasted

میوه‌ای سفت

من صبح امروز یک قاق از درخت چیدم.

I picked a crisp from the tree this morning.

او یک سبد قاق خرید تا با دوستانش تقسیم کند.

He bought a basket of lank to share with his friends.

اسم
فونتیک فارسی / ghaagh /

the last player, player whose turn comes last

آخرین بازیکن در بازی نوبتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

قاق باید قبل‌از پایان زمان تصمیم بگیرد.

The last player must make a decision before the time runs out.

قاق در بازی مصمم بود تا رقبای خود را فریب دهد.

The last player in the game was determined to outsmart their opponents.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قاق

  1. مترادف:
    بی‌بهره بی‌نصیب محروم
  1. مترادف:
    قدید
  1. مترادف:
    کلاغ
  1. مترادف:
    بازنده

ارجاع به لغت قاق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قاق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قاق

لغات نزدیک قاق

پیشنهاد بهبود معانی