sacrifice, offering, immolation
قربان کسی رفتن
to adore a person
قربان شدن
to be sacrificed
Sir, your honor
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بله قربان!
yes sir!
در خدمت شما هستم قربان!
I am at your service, sir!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «قربان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قربان