به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

قربانی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • ذبح حیوانات حلال گوشت در راه خدا
  • فونتیک فارسی

    ghorbaani
  • اسم
    sacrifice, sacrificial offering, offering, oblation, prey, immolation
    • - آنان قربانی تقدیم خدایان خود کردند.

    • - They offered up sacrifices to their Gods.
    • - قربانی یک گوسفند در راه خدایان

    • - the sacrifice of a lamb to the gods
    • - قربانی مشتمل بود بر یک شتر پیر.

    • - The sacrifice consisted of an old camel.
  • کشتار، قتل
  • فونتیک فارسی

    ghorbaani
  • اسم
    victim, casualty
    • - تعداد قربانیان آن جنگ کم نبود

    • - the number of that war's victims was not negligible
    • - قربانیان غیرنظامی بمباران

    • - the civilian victims of the bombing
  • وابسته به قربانی
  • فونتیک فارسی

    ghorbaani
  • صفت
    sacrificial
    • - یک گوسفند قربانی

    • - a sacrificial lamb
    • - شتر قربانی

    • - sacrificial camel
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد قربانی

ارجاع به لغت قربانی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قربانی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/قربانی

لغات نزدیک قربانی

پیشنهاد بهبود معانی