قربانی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ذبح حیوانات حلال گوشت در راه خدا

فونتیک فارسی

ghorbaani
اسم
sacrifice, sacrificial offering, offering, oblation, prey, immolation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- آنان قربانی تقدیم خدایان خود کردند.

- They offered up sacrifices to their Gods.

- قربانی یک گوسفند در راه خدایان

- the sacrifice of a lamb to the gods

- قربانی مشتمل بود بر یک شتر پیر.

- The sacrifice consisted of an old camel.
کشتار، قتل

فونتیک فارسی

ghorbaani
اسم
victim, casualty

- تعداد قربانیان آن جنگ کم نبود

- the number of that war's victims was not negligible

- قربانیان غیرنظامی بمباران

- the civilian victims of the bombing
وابسته به قربانی

فونتیک فارسی

ghorbaani
صفت
sacrificial

- یک گوسفند قربانی

- a sacrificial lamb

- شتر قربانی

- sacrificial camel
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قربانی

ارجاع به لغت قربانی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قربانی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/قربانی

لغات نزدیک قربانی

پیشنهاد بهبود معانی