آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

قربانی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ghorbaani /

sacrifice, sacrificial offering, offering, oblation, prey, immolation

sacrifice

sacrificial offering

offering

oblation

prey

immolation

ذبح حیوانات حلال گوشت در راه خدا

آنان قربانی تقدیم خدایان خود کردند.

They offered up sacrifices to their Gods.

قربانی یک گوسفند در راه خدایان

the sacrifice of a lamb to the gods

نمونه‌جمله‌های بیشتر

قربانی مشتمل بود بر یک شتر پیر.

The sacrifice consisted of an old camel.

اسم
فونتیک فارسی / ghorbaani /

victim, casualty

victim

casualty

کشتار، قتل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

تعداد قربانیان آن جنگ کم نبود

the number of that war's victims was not negligible

قربانیان غیرنظامی بمباران

the civilian victims of the bombing

صفت
فونتیک فارسی / ghorbaani /

sacrificial

sacrificial

وابسته به قربانی

یک گوسفند قربانی

a sacrificial lamb

شتر قربانی

sacrificial camel

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قربانی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت قربانی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قربانی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قربانی

لغات نزدیک قربانی

پیشنهاد بهبود معانی