devotion, self-sacrifice, dedication, selflessness, unselfishness, self-denial, abnegation, sacrifice
devotion
self-sacrifice
dedication
selflessness
unselfishness
self-denial
abnegation
sacrifice
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
فداکاری او را مورد ستایش قرار دادند.
They complimented him for his devotion.
فداکاری آتشنشانان که برای نجات جان بقیه جان خود را به خطر انداختند، ستودنی بود.
The selflessness of the firefighters who risked their lives to save others was commendable.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فداکاری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فداکاری