فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

نثار به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

عمل ریختن یا پخش کردن

فونتیک فارسی

nesaar
اسم

scattering, strewing, distribution, sprinkling, bestrewing, diffusion, spreading

نثار برگ‌ها روی زمین دیدن مسیر پیش رو را سخت کرده بود.

The scattering of leaves on the ground made it difficult to see the path ahead.

دانشجویان گل نثار آرامگاه او کردند.

Students strew flowers on her grave.

اهدا، فدا، تقدیم

فونتیک فارسی

nesaar
اسم

devoting, bestowing, offering, sacrificing

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

نثار وقت و زمانش برای بهبود شخصی کاری ارزشمند بود.

The devoting of time and energy to self-improvement is a worthwhile pursuit.

عمل نثار شادی خود برای دیگران خصیصه‌ای بزرگ‌منشانه است.

The act of sacrificing one's own happiness for the sake of others is a noble trait.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نثار

  1. مترادف:
    افشان افشاندن پاشیدن
  1. مترادف:
    اهدا تقدیم هدیه
  1. مترادف:
    برخی فدا قربان
  1. مترادف:
    زرافشان شاباش

ارجاع به لغت نثار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نثار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نثار

لغات نزدیک نثار

پیشنهاد بهبود معانی