فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

قرمز به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

سرخ

فونتیک فارسی

ghermez
اسم صفت

رنگ red, rosy, ruddy, rose, blush, kermes, blood-red, damask, purplish, vinous, blearly, crimson, incarnadine, fiery, coral, eryth-, erythro-

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

مادرم به‌ندرت لباس قرمز می‌پوشید.

My mother scarcely wore red dresses.

او دور اسم من با مداد قرمز دایره کشید.

He circled my name with a rose pencil.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قرمز

  1. مترادف:
    آل سرخ شیله وشی

ارجاع به لغت قرمز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قرمز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قرمز

لغات نزدیک قرمز

پیشنهاد بهبود معانی