به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

قرمز به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • سرخ
  • فونتیک فارسی

    ghermez
  • اسم صفت
    رنگ red, rosy, ruddy, rose, blush, kermes, blood-red, damask, purplish, vinous, blearly, crimson, incarnadine, fiery, coral, eryth-, erythro-
    • - مادرم به‌ندرت لباس قرمز می‌پوشید.

    • - My mother scarcely wore red dresses.
    • - او دور اسم من با مداد قرمز دایره کشید.

    • - He circled my name with a rose pencil.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد قرمز

ارجاع به لغت قرمز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قرمز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/قرمز

لغات نزدیک قرمز

پیشنهاد بهبود معانی