ادبی strong, powerful, having strong hands or grasp, mighty
strong
powerful
having strong hands or grasp
mighty
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ضربهی قویپنجه او در مبارزه همه را شگفتزده کرد.
Her strong strike during the fight surprised everyone.
عقاب قویپنجه بالای کوهها پرواز میکرد.
The powerful eagle soared high above the mountains.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «قویپنجه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قویپنجه