فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

لات به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بی‌چیز، تهی‌دست

فونتیک فارسی

laat
اسم صفت

poor, bankrupt, poverty-stricken, destitute, penniless, impecunious, strapped

دلش برای افراد لات که از چالش‌های روزانه‌ی آن‌ها آگاه بود، سوخت.

His heart went out to the impecunious, knowing their daily challenges.

او زندگی‌اش را وقف کمک به خانواده‌های لات در شهر خود کرد.

She dedicated her life to helping poverty-stricken families in her city.

ولگرد

فونتیک فارسی

laat
اسم صفت

roughneck, hooligan, punk, hobo, ruffian, hoodlum, tatterdemalion, beggar, homeless, knave, ragamuffin, blackguard, vagabond, plug-ugly

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

لات شهر در خیابان راه می‌رفت و همه را می‌ترساند.

The plug-ugly walked down the street, intimidating everyone.

رفتار لات او مردم را قبل‌از نزدیک شدن به او مردد می‌کرد.

His beggar demeanor made people hesitate before approaching him.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد لات

  1. مترادف:
    اوباش بی‌سروپا جاهل فاسق ولگرد هرزه
  1. مترادف:
    بی‌چیز تهی‌دست

ارجاع به لغت لات

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لات» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لات

لغات نزدیک لات

پیشنهاد بهبود معانی