امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

لات به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بی‌چیز، تهی‌دست

فونتیک فارسی

laat
اسم صفت
poor, bankrupt, poverty-stricken, destitute, penniless, impecunious, strapped

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- دلش برای افراد لات که از چالش‌های روزانه‌ی آن‌ها آگاه بود، سوخت.

- His heart went out to the impecunious, knowing their daily challenges.

- او زندگی‌اش را وقف کمک به خانواده‌های لات در شهر خود کرد.

- She dedicated her life to helping poverty-stricken families in her city.
ولگرد

فونتیک فارسی

laat
اسم صفت
roughneck, hooligan, punk, hobo, ruffian, hoodlum, tatterdemalion, beggar, homeless, knave, ragamuffin, blackguard, vagabond, plug-ugly

- لات شهر در خیابان راه می‌رفت و همه را می‌ترساند.

- The plug-ugly walked down the street, intimidating everyone.

- رفتار لات او مردم را قبل‌از نزدیک شدن به او مردد می‌کرد.

- His beggar demeanor made people hesitate before approaching him.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد لات

  1. مترادف:
    اوباش بی‌سروپا جاهل فاسق ولگرد هرزه
  1. مترادف:
    بی‌چیز تهی‌دست

ارجاع به لغت لات

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لات» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/لات

لغات نزدیک لات

پیشنهاد بهبود معانی