پوشاک dressing gown, gown, nightclothes, sleepwear, nightgown, negligee, robe, rob-de-chambre
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لباسخواب مشکی او را از همیشه هوسانگیزتر کرده بود.
The black nightgown had made her more desirable than ever.
برای خواهرزادهام لباسخواب بامزهای خریدم.
I bought a cute sleepwear for my niece.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «لباسخواب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لباسخواب