obstinate, willful, wrongheaded, contrary, stiff-necked, bull-headed, stubborn, hard-nosed, cross-grained, cussed, obdurate, ornery, mulish, pigheaded, perverse
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مانند کودکی لجباز
like a contrary child
پیرزن لجباز از رفتن به پیش دکتر سر باز زد.
The obstinate old woman refused to go to a doctor.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «لجباز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لجباز