to enjoy, to take pleasure (in), to be delighted (by), to revel, to savor, to feast, to luxuriate, to relish, to delight, to savour
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از گوش کردن به موسیقی کلاسیک هنگام مطالعه لذت میبرم.
I enjoy listening to classical music while I study.
کودکان از شنا در دریاچه لذت بردند.
The children enjoyed swimming in the mere.
از آزادی خود لذت بردن
to revel in one's freedom
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «لذت بردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لذت بردن