sculptor, sculptress, statuary
sculptor
sculptress
statuary
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مجسمهساز مجسمهی زیبایی از مرمر ساخت.
The sculptor created a beautiful statue from marble.
مجسمهساز آخرین اثر خود را در گالری هنری به نمایش گذاشت.
The sculptress exhibited her latest work at the art gallery.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مجسمهساز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مجسمهساز