beneficent, benefactor
دوست محسن من
my beneficent friend
یک محسن دو میلیون تومان اهدا کرد
A benefactor donated 2 million tomans
masculine proper noun, Mohsen
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
محسن و دو نفر از همکارانش
Mohsen and two of his associates
او نسبت به محسن دلبستگی شدیدی پیدا کرد.
She developed a strong attachment to Mohsen.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «محسن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/محسن