آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

محقق به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / mohaghghagh /

certain, definite, ascertained, positive, verified, unquestionable, sure, proven, assured, bound, incontrovertible, incontestable

certain

definite

ascertained

positive

verified

unquestionable

sure

proven

assured

bound

incontrovertible

incontestable

مسلم، قطعی

موفقیت او محقق است.

His success is sure.

ما باید از رویکردی محقق برای حل این مشکل استفاده کنیم.

We need to use a proven approach to solving this problem.

اسم
فونتیک فارسی / mohaghghegh /

researcher, investigator (of truth), inquirer, academic, student, scholar

researcher

investigator

inquirer

academic

student

scholar

پژوهشگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

محقق یافته‌هایشان را در کنفرانس ارائه داد.

The researcher presented their findings at the conference.

محقق سال‌های زیادی را صرف بررسی تمدن باستان کرد.

The researcher spent years investigating the history of the ancient civilization.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد محقق

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
تایید تحقیق‌شده ثابت‌شده درست راست قطعی محرز مدلل مسجل مسلم

ارجاع به لغت محقق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محقق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/محقق

لغات نزدیک محقق

پیشنهاد بهبود معانی