straight, right, upright, right-hand side, dextral, dexter, dextro-, ortho-
straight
right
upright
right-hand side
dextral
dexter
dextro-
ortho-
او دارد راهنمای راست را میزند.
He is indicating right.
او سمت راست من ایستاد.
He stood at my right-hand.
دارای دست و پای راست
straight-limbed
truth, reality, verity, factualness
truth
reality
verity
factualness
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
همیشه به تو راست گفته و هرگز به تو نارو نزدهام.
I've always told you the truth and have never been dishonest with you.
نسبت به راست بودن اتهامات آنها شک داشتم.
I doubted the reality of their accusations.
straight, direct, uncurved, linear, erect, starboard, standing
straight
direct
uncurved
linear
erect
starboard
standing
راه راست، صراط مستقیم
a direct route
ساقهی راست
an erect stem
true, real, truthful, veritable, genuine, veracious, sheer, truly, truthfully
true
real
truthful
veritable
genuine
veracious
sheer
truly
truthfully
این راست است که صداقت بهترین سیاست است.
It is true that honesty is the best policy.
این گزارش بهخاطر راست و شفاف بودنش مورد تحسین قرار گرفت.
The report was praised for being truthful and transparent.
on the right side, on or of the right-hand side, right handed, right hand, offside, plumb
on the right side
on or of the right-hand side
right handed
right hand
offside
plumb
نشانواره باید در سمت راست قابل مشاهده باشد.
The logo should be visible on the right side.
بازیکن در سمت راست قرار داشت و منتظر لحظهی مناسب برای ضربه زدن بود.
The player was positioned offside, waiting for the perfect moment to strike.
correct, accurate, exact
correct
accurate
exact
مهم است که هنگام اتخاذ تصمیمات، اطلاعات راست داشته باشید.
It's important to have the correct information when making decisions.
محاسبات او راست بودند و جایی برای خطا باقی نگذاشتند.
His calculations were exact, leaving no room for error.
straight, straightway, straightforward, forthwith, directly, erectly, veracious
straight
straightway
straightforward
forthwith
directly
erectly
veracious
مانند پیکان، راست پرواز کرد.
It flew straight as an arrow.
اگر او را دیدی، لطفاً راست به او بگو که با من تماس بگیرد.
If you see him, please tell him straightway to call me.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
کلمهی «راست» در زبان انگلیسی، بسته به معنا و زمینهی کاربرد، به واژههای مختلفی مانند right، straight، truthful، یا upright ترجمه میشود.
«راست» از جمله واژگانی است که در زبان فارسی معانی و کاربردهای گوناگونی دارد؛ از مفاهیم هندسی و مکانی گرفته تا مفاهیم اخلاقی، رفتاری و حتی جهتیابی. رایجترین معادل انگلیسی این واژه، «right» است، بهویژه وقتی دربارهی جهت (مقابل چپ) یا درست بودن چیزی صحبت میکنیم. با این حال، در مواقعی که منظور از «راست»، صاف بودن یا بدون انحراف بودن باشد، واژهی «straight» مناسبتر است. همچنین، در کاربردهای اخلاقی و صداقتمحور، معادلی چون «truthful» یا «honest» بهکار میرود.
در کاربرد مکانی، «راست» معمولاً به جهت مقابل چپ اشاره دارد؛ مثلاً در راهنمایی رانندگی، نقشهخوانی، یا توصیف موقعیتهای فیزیکی: «بپیچ به راست» یا «صندلی سمت راست». در این زمینه، واژهی انگلیسی right معادل دقیقی است و کاربردی جهانی دارد. این معنای ساده، اما بنیادین، در زندگی روزمره نقش پررنگی دارد، بهویژه در حوزههایی مانند ناوبری، طراحی صنعتی، و حتی آموزش کودکان.
در بُعد اخلاقی و رفتاری، «راست» به معنای درستکار، صادق، بیریا و وفادار به حقیقت است. عباراتی مانند «آدم راستگو»، «راسترفتاری» یا «راستکرداری» نشاندهندهی تأکید فرهنگ فارسی بر ارزشهایی چون صداقت، بیپیرایگی و شفافیتاند. در اینجا «truthful»، «honest» و گاهی «upright» ترجمههای مناسبی هستند. در ادبیات کهن فارسی نیز، «راستی» یکی از مفاهیم کلیدی در توصیف انسان کامل و آرمانی بهشمار میرود؛ انسانی که در گفتار و کردار خود بهدور از نیرنگ و فریب است.
در حوزهی ساختار و شکل، واژهی «راست» به معنای صاف، بدون خمیدگی و انحراف نیز بهکار میرود. مثلاً در توصیف یک خط، ستون یا مسیر، میگوییم «خطی راست»، «تنهی درختی راست» یا «راهی راست پیش روی توست». در این کاربرد، «straight» معادلی دقیق در زبان انگلیسی است. جالب آنکه این معنای فیزیکی، در بسیاری از زبانها با مفاهیم اخلاقی درآمیخته است؛ یعنی صاف بودن، نمادی از درستی و صداقت تلقی میشود.
«راست» میتواند بهعنوان نماد حقیقت، عدالت و شفافیت نیز تفسیر شود. در بسیاری از ضربالمثلها و اشعار، واژهی «راست» در برابر «کج»، «دروغ»، یا «ریاکاری» قرار میگیرد. این تقابلها نشان میدهند که «راستی» نهتنها در سطح کاربرد زبانی، بلکه در عمق باورهای فرهنگی و اخلاقی نیز ریشهدار است. انسان راست، کسی است که گفتار و رفتارش با واقعیت همراستاست و اعتماد دیگران را جلب میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «راست» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/راست