آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

کج به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / koj /

shell, seashell

shell

seashell

صدف

کج خالی

empty shell

جمع کردن کج

collecting seashell

صفت
فونتیک فارسی / kaj /

slanted, tipped, uneven, angular, sidelong, cockeyed, oblique, cocked, lopsided, hooked, slant, bowed, askew, bent, crooked, atilt, skew, wry, crisscross

slanted

tipped

uneven

angular

sidelong

cockeyed

oblique

cocked

lopsided

hooked

slant

bowed

askew

bent

crooked

atilt

skew

wry

crisscross

خمیده، اریب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

میله‌ی کج

a bent rod

خط کج

a crooked line

صفت
فونتیک فارسی / kaj /

مجازی incorrect, dishonest, untrue, false, crooked, mendacious, deceitful, insicere, shady, underhanded, roguish, knavish

incorrect

dishonest

untrue

false

crooked

mendacious

deceitful

insicere

shady

underhanded

roguish

knavish

نادرست

روش‌های کج او برای پیروزی در بازی مشکوک شد.

His crooked methods to win the game raised suspicions.

او خیلی دیر به ذات کج او پی برد تا از خود محافظت کند.

She realized his untrue nature too late to protect herself.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

بار کج به منزل نمی‌رسد.

a lopsided load does not reach its destination.

قید
فونتیک فارسی / kaj /

crookedly, incorrectly, falsely, slantedly, sidelong, obliquely, lopsidedly, wryly, angularly, askance, dishonestly, mendaciously, deceitfully, insincerely, knavishly, roguishly

crookedly

incorrectly

falsely

slantedly

sidelong

obliquely

lopsidedly

wryly

angularly

askance

dishonestly

mendaciously

deceitfully

insincerely

knavishly

roguishly

ناصاف

تصویر کج بر روی دیوار آویزان بود.

The picture hung crookedly on the wall.

او جزئیات رویداد را کج به خاطر آورد.

She incorrectly remembered the details of the event.

سازه‌ی پیوندی
فونتیک فارسی / kaj- /

a combining form (meaning: bent, crooked, awry)

a combining form

نادرست، خمیده

کج‌دست

thievish

کج‌خلق

cantankerous

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کج

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

سوال‌های رایج کج

کج به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «کج» در انگلیسی crooked یا askew ترجمه می‌شود.

«کج» به وضعیتی گفته می‌شود که شیء یا سطحی نسبت به حالت استاندارد یا افقی خود تغییر موقعیت داده باشد و از خط مستقیم یا عمود خارج شود. این کلمه معمولاً برای توصیف اشیاء یا قسمت‌هایی از آن‌ها که به‌طور غیرطبیعی یا غیراصولی خمیده یا متمایل به یک سمت هستند، به کار می‌رود. برای مثال، وقتی می‌گوییم «درب کج است»، یعنی درب به‌طور دقیق و عمودی بسته نشده و به یک سمت انحراف پیدا کرده است.

کج بودن ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیفتد، مانند نقص در ساخت یا نصب، فشار خارجی، یا حتی تاثیرات زمان و فرسایش. در دنیای معماری و مهندسی، کج بودن می‌تواند نشان‌دهنده‌ی مشکلات ساختاری و استحکام یک سازه باشد. به‌طور مثال، اگر دیوار یا ساختمان کج باشد، ممکن است به‌طور جدی بر سلامت و ایمنی آن تاثیر بگذارد.

در زبان مجازی و غیرمستقیم، کلمه‌ی «کج» می‌تواند به صفات افراد یا وضعیت‌های رفتاری نیز اشاره داشته باشد. مثلاً، عبارت «نگاه کج به چیزی» یا «اندیشه‌های کج» به معنای نگاه یا فکر اشتباه، منفی یا غیرصادقانه به موضوعات است.

ارجاع به لغت کج

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کج» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کج

لغات نزدیک کج

پیشنهاد بهبود معانی