آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

امین به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / amin /

trustee, honest, reliable, upright, trusty, forthright, trustworthy, faithful

trustee

honest

reliable

upright

trusty

forthright

trustworthy

faithful

باامانت

او فرد امینی است که همیشه واقعیت را می‌گوید.

She is an honest person who always speaks the truth.

سهامداران امین شرکت

the company's trustee shareholders

اسم
فونتیک فارسی / amin /

regent, trustee

regent

trustee

شخص مورد اعتماد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

امین موسسه‌ی خیریه اطمینان حاصل کرد که مبالغ اهداشده به درستی استفاده می‌شوند.

The trustee of the charity organization ensured that donations were used appropriately.

امین دانشگاه پیشنهاد داد به پروژه‌ی دانش‌آموز بودجه تخصیص دهد.

The university trustee offered to fund the student's project.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد امین

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت امین

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «امین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/امین

لغات نزدیک امین

پیشنهاد بهبود معانی