آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

معتمد به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / mo'tamed /

trusted person, trustworthy, fiduciary, confidante, trustee, confidant

trusted person

trustworthy

fiduciary

confidante

trustee

confidant

آدم مورد اعتماد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مدیران شرکت معتمد سهامداران هستند.

Directors of a corporation are trustees for the stockholders.

صداقت گویایش او را به دوستی معتمد تبدیل کرد.

Her translucent honesty made her a trustworthy friend.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد معتمد

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

متضاد:
غیرمعتمد ناموثق

ارجاع به لغت معتمد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «معتمد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/معتمد

لغات نزدیک معتمد

پیشنهاد بهبود معانی